بازدید امروز : 389
بازدید دیروز : 42
لطفا بفرمایید چگونه می توان معنویت را بالا برد و به خدا نزدیکتر شد در این زمینه چه کتابهایی معرفی می کنید؟
همین که شما خواستار تقویت ایمان و معنویت هستی نشانگر این است که روح ایمان و شراره های محبت به پروردگار در وجودت شعله ور است. چقدر زیباست که در پی معنویت سرگشته شدی و ندای خدا خدایت به ما هم رسیده است.
تقویت ایمان و معنویت در دوران جوانی بسی آسان تر و سریع تر از دروان بزرگ سالی است. رذائل در این سن به منزله ریشه جوانه است و ریشه جوانه را راحت تر می توان کَند تا ریشه درخت کهن سال ِریشه دوانده را.
توجه به برخی حقایق می تواند ما را بیدار کرده و در استحکام عقایدمان تأثیر داشته باشد. سعی کرده ام مواردی را بیاورم که ریشه ای و کاربردی است. شما هم لطفا مطالب زیر را با دقت و حوصله بخوان و آن ها را به مرور زمان آرام آرام به کار ببند. ان شاءالله بتوانیم به یاری خدا گره ای از کار شما باز کنیم.
«چیستی ایمان و معنویت »
ایمان یعنی باور راستین و درونی به خدا، پیامبران، ملائکه، قرآن و روز جزا (1). از آن جا که تصدیق این امور موجب سکون و آرامش قلب میشود به آن ایمان گفتهاند.
شاید بگوییم این فقط تعریف اصطلاحی ایمان است و با آن چه در دل ماست تفاوت دارد اما اگر قدری تأمل کنیم می بینیم که کمبود ایمان و معنویت ما ریشه در همین عناصر دارد. ما به خدا و قیامت و ... آن چنان که باید و شاید اعتقاد نداریم که دچار کمبود ایمان و معنویت شده ایم.
کسی که در پی معنویت و ایمان است در واقع در پی خدا می گردد زیرا سر منشأ تمام معنویت و ایمان، خدای متعال است. پس اگر خدا را بجوییم معنویت را جسته ایم. بنابراین گم گشته ما در این عصر بحران معنویت، خداست.
«ویندوز کامپیوتر»
همان طور که ویندوز یک کامپیوتر پس از مدتی نیاز به نصب مجدد دارد روح ما نیز نیاز به نو شدن داشته و باید هر چند وقت یک بار آن را به روز کرد. این کار باعث فرو ریختن پرده های غفلت شده و در تقویت معنویت و ایمان ما تأثیر باور نکردنی دارد. می توانید امتحان کنید. بازنگری در اصول اعتقادی به نوعی روح ما را تازه می کند.
استادی داشتیم که می فرمود: آیا تا بحال شهادت به وحدانیت خدا داده اید؟ همه تعجب کردیم. ایشان فرمود: ما خیلی وقت ها خیلی حرف ها را بدون توجه می زنیم. بیاییم یک بار با توجه، به وحدانیت خداوند شهادت دهیم.
این اتفاق باید همیشه در ما بیافتد و اصول اعتقادی خود را دوره کنیم. این کار، شناخت ما را بالا برده و مستقیما در افزایش ایمان تأثیر می گذارد. اعتقاد به فرشتگان به عنوان کارگزاران خداوند در نظام هستى، عقیده به وحى و نبوت همه انبیا از حضرت آدم تا حضرت خاتم النّبیین) اعتقاد به پیامبران، اعتقاد به امامان را نیز شامل می شود زیرا امامان، ادامه دهنده راه انبیا هستند)،اعتقاد به عالم برزخ وقیامت کبرى، حساب و کتاب، حشر و نشر و بهشت و جهنم.
فراموشی دامن گیر ما انسان هاست و بسیار نیاز به نو به نو شدن داریم. یکی از حکمت های نماز و تکرار آن در شبانه روز همین مرور کردن اعتقادات اصلی ماست.
«خدا محوری»
اگر نوک پیکان تمام کارهای ما به سوی خدا بود آن وقت معنویت نمود می یابد. ما در این دنیا سرگشته و حیران، به دنبال گم گشته ای هستیم و مانند پرنده ای در قفس، خود را به در و دیوار می کوبیم در حالی که اگر نیک بنگریم می بینیم که در پرنیان آغوش خداوند به سر می بریم. این است معنای «عالم محضر خداست». وجود خدا را به درستی درک کنیم و او را در آغوش بکشیم که او سخت منتظر ماست.
خداوند متعال می فرماید:
« ای داود! اگر کسانی که به من پشت کردند می دانستند من( خدا) چگونه انتظار آنان را می کشم و چگونه با آنان مدارا می کنم و چقدر به ترک گناهانشان مشتاقم، هرآینه از شدت شوق به من می مردند و بند بند وجودشان از محبت من پاره پاره می شد.» (2)
این شوق خداوند به گناه کاران است دیگر شوق او به محبان معلوم است. حال که او این قدر به ما شوق دارد چرا ما این قدر بی معرفت هستیم و بی شوق؟ باید فریاد زد و خدا را به شوق خواست و درب رحمت او را کوبید. خدایا! ما طالب تو هستیم این دستان خالی و محتاج ما را بر گیر و ما را بنده و دوست خود قرار بده و به ما عبودیت حقیقی عطا کن.
وقتی عنوان بصری به نزد امام صادق علیه السلام آمد و از او علم خواست، حضرت فرمود: اگر علم می خواهی در نفس خود حقیقت عبودیت را طلب کن. آن گاه که عنوان بصری در مورد حقیقت عبودیت سؤال کرد حضرت پاسخ داد: حقیقت عبودیت سه چیز است:
1- بنده خدا برای خودش در آن چه خدا به وی سپرده ملکیتی نبیند چرا که بردگان مالی ندارند. همه اموال را مال خدا می بینند و در جایی که خدا فرموده است مصرف می کنند.
2- بنده خدا برای خودش مصلحت اندیشی نمی کند.
3- تمام اشتغال او به کاری منحصر شود که خداوند او را به آن کار امر یا از آن نهی فرموده است.
فقط خدا محوری در کلام حضرت موج می زند. همه چیز برای خدا، همه کار برای خدا، فقط خدا خدا خدا....
«میل به گناه»
برای رسیدن به معنویت، ایمان و در یک کلام: «خدا»، باید موانع را از سر راه برداشت. یکی از این موانع، گرایش ما به سمت گناه است همان عملی که دقیقا مخالف خواست پروردگار است. عجیب است ما دقیقا به کرداری که مخالف خواسته خالقمان است گرایش داریم. به نظر شما ایراد کار کجاست؟ چرا ما به معصیت و نافرمانی خدا میل داریم؟
می دانید چرا ما به گناه تمایل داریم؟
1- ارزش و قیمت خود را نمی دانیم
یک کودکی که طلا و جواهرات قیمتی در دست دارد را می توان با یک چیز بی ارزش فریب داد و او را راضی کرد و جواهرات با ارزش را از او گرفت. اگر ما ارزش وجودی خود را بدانیم هیچ گاه حاضر نمی شویم این طلای وجودی خود را آلوده کنیم. امام علی علیه السلام فرمود: ارزش شما بهشت است خود را به کمتر از بهشت نفروشید.
رسد آدمی به جایی که به جز خدا نبیند بنگر که تا چه حد است مکان آدمیت
اما ما به سان یک کودک این روح خود را به حراج گزارده ایم. آه آه از این همه ندانم کاری ما انسان ها که وقتی متوجه می شویم که دیگر کار از کار گذشته و ندای « الرحیل» را سر داده اند.
خواب نوشین بامداد رحیل باز دارد پیاده را ز سَبیل
2- از تأثیر گناه بر روح خود بی خبریم.
از کسی پرسیدند چطور می شود که مقدس اردبیلی گناه نمی کند که هیچ، فکر گناه هم نمی کند؟ او پاسخ داد: آیا تا بحال شده وقتی برای قضای حاجت می روید فکر خوردن فضولات خود را بکنید؟
نسبت گناه با روح ما مانند نسبت فضولات و نجاسات با جسممان است اما ما درک نمی کنیم. چه بلاهایی که این گناهان بر سر روح ما می آورند و ما موقعی متوجه می شویم که دیگر دیر شده است و باید حسرت بخوریم.
بعد از مرگ همین اعمال نیک یا بد ما هستند که تجسم پیدا می کنند و سعادت و شقاوت و لذت و یا رنج ما را رقم خواهند زد. ( روی مسئله تجسم اعمال تحقیق و فکر کن) ما در واقع در همین دنیا در حال ساختن بهشت و جهنم خودمان هستیم اما دریغ از درک این حقایق.
تمامی دیدنی ها، شنیدنی ها، گفتارها و رفتارهایی که انسان انجام می دهد مانند نهرهایی است که به حوض واحدی می ریزند. بدیهی است که یک کثیفی که به این حوض وارد شود تأثیر خود را می گذارد.
3- نیازی که به داشتن روحی سالم در آخرت داریم را درک نکرده ایم.
وقتی ما از این وقایع و حقایق با خبریم و می دانیم که «به زودی» ( باز تأکید می کنم:« به زودی») باید برویم چرا برای این راه پر خطر توشه ای بر نداریم؟ گویی فریاد دوزخیان به گوش ما می رسد که ندای پشیمانی سر می دهند. پشیمانی روز قیامت از نوع پشیمانی هایی است که سودی ندارد و خدا می فرماید: کلا. یعنی هرگز چنین اتفاقی نمی افتد. بدین خاطر به روز قیامت یوم الحسره می گویند که اکثر انسان ها در آن روز پشیمان هستند. یکی از علما در حیاط خانه خودش قبری کنده بود هر شب در آن می رفت و می گفت خدایا مرا به دنیا برگردان می خواهم عمل صالحی انجام دهم. بعد بلند می شد و می گفت: خوب تو به دنیا برگشتی برو ببینم چه می کنی! چرا ما این گونه نباشیم و از هم اکنون به فکر آینده جاویدان خود نباشیم.
«علت های کمبود معنویت و ایمان»
بی توجهی هایی که در بالا عنوان شد عللی دارد که به طور خلاصه در زیر اشاره می شود:
1- یکی از علل اساسی فاصله گرفتن ما از معنویت، غفلت است.
از آن جایی که دار دنیا با جذابیت های آن ما را به سوی خود می کشد ما نیز آرام آرام و بدون این که متوجه شویم در این گرداب فرو می رویم. غفلت باعث مردن قلب و روح انسان شده (3) و بصیرت را از انسان می گیرد.(4) انسان غافل را اشتباه و فراموشی می گیرد(5) او همیشه دنبال سرگرمی و از واقعیت گریختن است.(6)
2- نیروهای منفی شیطانی و نفس:
باید بدانیم که شیطان و نفس نه تنها دست ما را در این راه نمی گیرند بلکه در سر راه ما سنگ اندازی نیز می کنند مخصوصا شیطان که دشمن قسم خورده است و به هیچ وجه از پای نمی نشیند و تا لحظه مرگ دست از سر انسان بر نمی دارد. هدف او از بین بردن دین انسان هاست و برای رسیدن به هدفش از هیچ کاری دریغ نمی ورزد. البته شیطان به هیچ وجه نمی تواند کسی را مجبور به گناه کند بلکه از روش های خود بهره گرفته و گناه را برای انسان زیبا جلوه می دهد یا با حیله های دیگر، مقدمات گناه را برای انسان فراهم می کند.
نکته: در این میان ممکن است انسان فریب شیطان را خورده و زمین بخورد. نباید از ادامه مسیر ناامید شد که ناامیدی از رحمت خدا بالاترین گناه است.( به «بالاترین» توجه کنید.) باید برخاست و دوباره حرکت کرد. ما در مسیر معنویت مانند کودکی هستیم که تازه دارد راه رفتن را یاد می گیرد نباید ناامید شد باید با یک توبه راه را ادامه داد. . در هیچ صورتی شما حق نا امید شدن از درگاه خداوند را ندارید. خداوند آن قدر با بندگانش مهربان است که از حد و حساب بیرون است. در روایات آمده است که وحشى «غلام هند، همسر ابوسفیان»، قاتل حضرت حمزه عموى پیامبر (ص) چون از کردهى خود پشیمان شد، خدمت پیامبر (ص) رسید و از آن حضرت سوال نمود که آیا درب توبه به روى من باز است و آیا خداوند گناه مرا خواهد بخشید و راهى براى نجات من نیز هست. در پاسخ این آیه نازل شد که « اى پیامبر به بندگان گناهکار و اسراف کار در مورد خودشان بگو، که نباید از رحمت خداوند مأیوس شوید. آرى خداوند تمامى گناهان را میبخشد»(زمر، 53).
«راه نجات»
1- توجه به کوتاهی فرصت
فرصت در این دنیا آن قدر کم است که وقتی از جهنمیان سؤال می شود که: چقدر در دنیا درنگ کردید؟ پاسخ می دهند: یک روز یا کمتر از یک روز.
رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم می فرماید: مرا با دنیا چه تعلقی است وفرمود : مثال من مانند مسافری است که برای مدت کوتاهی زیر سایه درختی آرام کرده وبعد آن را رها کرده به راه خود ادامه می دهد.
بدان که دنیا بسیار کوتاه است و به زودی بساط جهان برچیده خواهد شد و شما شاد و خرسند از انتخابی که کرده ای خواهی بود. پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله وسلم می فرماید: « دنیا در مقابل آخرت مثل این است که یکی از شما انگشتش را در آب دریا فرو برد. آن گاه به آن چه از آب دریا که بر روی انگشت او قرار گرفته بنگرد».(7) دنیا مانند همان چند قطره ای است که بر روی انگشت باقی مانده و آخرت تمام دریای نامتناهی است. ( لطفا با دقت به این حدیث فکر کنید)
بنشین و حساب کن که چند سال داری؟
و حداکثر چند سال از عمرت باقی مانده؟
فرض کنیم سن شما حدود 20 سال است. اگر میانگین عمر انسان 80 سال باشد 60 سال از عمر شما باقی مانده. از این 60 سال، 20 سال را ما در خواب هستیم زیرا در شبانه روز 8 ساعت می خوابیم و 8 ساعت یعنی یک سوم روز و به عبارتی یک سوم عمر. بنابراین فشرده عمر ما در این دنیا نهایتا 40 سال است البته درصورتی که حادثه ای پیش نیاید و زودتر به دیار باقی نرویم. زندگی این دنیا هم که همراه با سختی های خود است پیری، محدودیت ها، مریضی ها و ...
حال، این دنیای محدود را با آخرت نا محدود مقایسه کن. وقتی از جهنمی ها در مورد مدت زمان سپری شده در دنیا می پرسند آن ها جواب می دهند: یک روز یا کمتر از یک روز. آیا می توانی زمانی برای آخرت بیان کنی. جهان آخرت چند برابر این دنیا است؟ دو برابر؟ ده برابر؟ صد برابر؟ هزار برابر؟ میلیون برابر؟ میلیارد برابر؟ میلیارد میلیارد هم در برابر زمان دنیای آخرت هیچ است. (البته در جهان آخرت اصلا زمان وجود ندارد اما به خاطر نزدیک شدن به ذهن و برای فهمیدن مفهوم بی نهایت این تشبیه را آوردیم. در قرآن هم در سوره معارج آیه 4 آمده که روز قیامت به اندازه 50 هزار سال طول می کشد. علامه طباطبایی در تفسیر المیزان آورده که اگر بخواهیم آن روز را با زمان های این دنیا مقایسه کنیم به اندازه 50 هزار سال این دنیا طول می کشد.)
این دنیا می آید و می رود همان طور که تا بحال هم آمده و رفته و اگر برگردیم و به پشت سر خود یعنی به تاریخ نگاه کنیم می بینیم کسانی رستگار شدند که با خدا بودند و از غفلت سر برون آوردند.
دوست خوبم!
ما هم به خود بیاییم و هیچ گاه ابدیت خود را با غفلت چند ساله عوض نکنیم که ما برای بقاء خلق شده ایم نه برای فنا. هم دنیای خویش را آباد کنیم و هم آخرت خود را.
بیاییم از اسارت خود را نجات دهیم آخر تا کی می خواهیم اسیر نفس و شیطان باقی بمانیم؟ مگر ما معبودی نداریم؟
افرادی مانند فضیل عیاض و جهانگیر خان قشقایی و ... که مسیر نا صحیح می رفتند با شنیدن یک نکته به خود آمدند و مسیر خود را برای همیشه تغییر داده و خود را جاودانه کردند. چرا من و شما از همین حالا با شنیدن این نکات بر نگردیم و با خدای خود دست آشتی ندهیم و خود را جاودانه نکنیم.
2- خدایا مبدأ میل ما را تغییر بده:
باید کاری کنیم که ریشه های دوست داشتن گناه در وجود ما خشکیده شود. این کار یک کار اساسی در تقویت معنویت است زیرا همه بدبختی ما از این است که گناه را دوست داشته و به آن تمایل داریم و به سوی آن می رویم. باید مبدأ میل خود را تغییر دهیم. باید از خداوند بخواهیم که ما را یاری کند تا مبدأ میل خود را عوض کنیم. کاری که مورد غضب محبوب عالمیان است را چرا باید ما دوست بداریم؟ با یک تغییر نگرش در دوست داشتن ها می توان به تقویت معنویت کمک شایانی کرد. از این به بعد هر چیزی که گناه بود را مورد نفرت قرار دهیم و از آن اظهار تنفر کنیم. قطعا در روحیه ما تأثیر می گذارد. اگر چند بار هم موفق نشدیم ایرادی ندارد نباید ناامید شد باید دوباره تمرین کرد تا این ریشه را تا حدی هم که شده بخشکانیم.
«حرف دل شما»
بسیاری از این حرف ها را می دانیم اما عمل نمی کنیم و بعد از مدتی باز به همان زندگی روزمره و بدون معنویت بر می گردیم. چه باید کرد؟
عمل نکردن ما به چند عامل بر می گردد.
1- عدم شناخت:
باید شناخت خود را در مورد معنویات در حد خوبی نگاه داشت. این کار با تفکر و مطالعه مداوم صورت می گیرد. لازم نیست به خودتان فشار بیاورید یک برنامه ریزی سبک کافی است مثلا روزی ده صفحه. تشویق قرآن به تفکر در مورد خلقت و ... در این راستاست.
2- عدم انگیزه:
انگیزه در انسان سیر صعودی و نزولی دارد. برخی وقت ها انسان حوصله عبادت ندارد به این اوقات، زمان های اِدبار می گویند یعنی زمان هایی که روح انسان به انسان پشت کرده و گرایشی به معنویات ندارد اما زمان هایی هستند که نسیم های رحمت انسان را فرا می گیرد و انسان گرایش زیادی به معنویات دارد. به این زمان ها اقبال می گویند. انسان باید در عبادت، میانه رو باشد و اقبال و ادبار قلب خویش را در نظر بگیرد. در حالتی که میل و اقبال دارید ، بیشتر عبادت کنید و در حالت بی حالی و ادبار، تنها به انجام واجبات اکتفا نمایید .
امیر مومنان حضرت علی(ع) فرمود بدرستی که قلب انسان را اقبال و ادباری است. پس چون در حال پذیرش بود، آنرا به انجام مستحبات و نوافل بدارید و هنگامی که در حالت روی گردانی بود، به انجام واجبات اکتفا نمایید. (8)
3- شرایط محیط:
محیط روی انسان تأثیر زیادی دارد. البته محیط به عنوان یک علت ناقصه روی اعمال ما تأثیر می گذارد. با سالم سازی محیط تا حدی که برای ما امکان پذیر است می توان به تقویت معنویت کمک کرد.
با محیط های معنوی مانند مساجد خو بگیرید و دوستانی برای خود انتخاب کنید که بتوانند همراه و مشوق شما در این راه باشند.دوست خوب می تواند انسان را با خود به بهشت ببرد. محیط اطراف خود و اتاق خود یا منزل خودتان را تا حدی که می توانید و اجازه دارید آرامش بخش و معنوی کنید.
4- عادات ناپسند ما:
مطلب مهم دیگر این است که باید به کارهای خوب عادت کنیم. جسم و روح ما به کارهای دیگر عادت کرده و به راحتی تن به کارهای خوب نمی دهد باید او را عادت داد.
یک شعر عربی است که می گوید: نفس انسان مانند کودکی است که اگر او را رها کنی، پیر می شود در حالی که هنوز دوست دارد شیر بخورد اما اگر او را جدا کنی جدا می شود.(9)
راه کارهای عملی و چند نکته:
1- شاهراه اصلی:
با توجه به خواسته خداوند از انسان که فرمود: و ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون. خلق نکردم جن و انسان را مگر برای عبادت، معلوم می شود فلسفه خلقت انسان عبودیت و بندگی است و این بندگی وظیفه اصلی انسان و مسیر اصلی معنویت و ایمان است. عبودیت هم از عبد می آید یعنی خدا معبود است و دوست دارد ما هم عبد باشیم. همین.
خصوصیت عبد چیست؟ گوش به فرمان مولاست. ما هم اگر می خواهیم عبد باشیم باید تسلیم مولای حقیقی باشیم و دستورات او را مو به مو اجرا کنیم و از کارهایی که نهی کرده بر حذر باشیم؛ به عبارتی در انجام واجبات و ترک محرمات که دقیقا خواسته اوست کوشا باشیم. واجبات را نه فقط بر اساس وظیفه- که البته وظیفه هم هست- بلکه با میل انجام دهیم. محرمات را هم رها کنیم و نسبت به آن تنفر داشته باشیم. محرمات قرقگاه های الهی است که نباید به آن وارد شد.
2- حفظ ایمان:
معنویت معمولا یک شبه به دست نمی آید باید برای به دست آوردن آن، آجرها را روی هم چید تا بنایی معنوی ساخت. حقیقت این است که افزایش ایمان و معنویت آرام آرام صورت می گیرد و باید در این راه صبر کرد. یکی از انواع صبر، صبر بر طاعت می باشد. بله طاعت الهی هم نیاز به صبر دارد. بالاخره با صبر کردن انسان به جایی می رسد که انجام طاعات الهی برایش راحت می شود. بنابراین صبر یکی از لوازمات مهم برای پیمودن مسیر تقویت معنویت است. نباید نا امید شد، باید صبر کرد که ان الله مع الصابرین.
3- معرفت و شناخت چهارده معصوم و ارتباط با آنان:
ائمه (ع) درب ورود به مقام الوهیت و تقرب به ذات خداوند هستند. قرآن دستور مى دهد« واتوا البیوت من ابوابها »(10)از در خانه ها وارد شوید.
امیرالمؤمنین (ع)در مورد این آیه فرمودند: ما اهل البیت همان خانه هایى هستیم که خداوند دستور داده از راه درب هاى آن وارد شوید. ما اهل البیت ، هم خانه هاى خدا هستیم و هم دربهاى خانه خدا ...(11)
بنابراین بدون شناخت، ارتباط و اطاعت از امامان، نیل به قرب الهى میسر نیست.
4- امام زمان:
از آن جا که امام زمان، امام فعلی ما و زنده است باید برای ایشان حساب جداگانه ای در زندگی خود باز کنیم. آیا شده صبح ها که از خواب بر می خیزیم به ایشان سلام کنیم. یقینا ایشان سلام ما را می شنوند و بر همه عالم - به اراده خدا- احاطه دارند. خود امام زمان فرموده اند: ما در احوال شیعیانمان کوتاهی نمی کنیم و یاد آن ها را فراموش نمی نماییم. امام، محل تجلی صفات خدا و واسطه فیض خداست. اگر معنویت هم می خواهیم باید از طریق ایشان باشد البته ولایت امام کاملا در طول ولایت خدا می باشد و خود او نیز یکی از بهترین بندگان خوب خداست.
5- برنامه ریزی: یک مؤمن حتما باید برای دین و دنیای خود برنامه داشته باشد. بدون برنامه انسان دل سرد شده و گمان می کند که نمی تواند حرکت کند در حالی که با یک برنامه صحیح و مناسب این مسئله قابل حل است. نفس انسان اگر وا گذاشته شود میل به بدی ها پیدا می کند. امیرالمؤمنین على علیه السلام فرمود: براستى که این نفس (انسانى) پیوسته و مرتب به بدى امر مىکند در نتیجه هر کس آن را به خود واگذارد (و به کارى نگمارد) نفس او را به سمت گناهان مىکشاند.
در مورد برنامه ریزی حتما مشورت نمایید.
6- یاد مرگ و قیامت: سازندگی که یاد مرگ و قیامت برای انسان دارد بسیار عجیب است. دستور داده اند که به قبرستان ها زیاد بروید تا دل و نفس انسان باور کند که باید به زودی بگذارد و برود. یا می توان هر از چند گاهی برای مشاهده غسل دادن مردگان نیز رفت تا به باور برسیم که روزی هم نوبت ما خواهد رسید. آیا برای این سفر آماده شده ایم؟ خاطرات تلخ و شیرین گذشته را از ذهن بگذرانیم و به خود بباورانیم که همه اینها گذشت و چند روز باقى مانده عمر هم مىگذرد. لحظات جان دادن، وقتى که خویشان و نزدیکان، همه و همه انسان را رها مىسازند، آن جا انسان است و اعمال خودش. تفکر در این امور ما را سر عقل می آورد.
7- اخلاق: پیامبر خدا صلی الله علیه و آله در پاسخ مردی که پرسید : دوست دارم ایمانم کامل شود فرمود: اخلاقت را خوب کن ایمانت کامل می شود. در حدیثی دیگر امام سجاد ( علیه السلام ) می فرمایند : راه شناخت کامل بودن دین مسلمان این است که سخنان بیهوده و نا مربوط نمی گوید، کمتر بحث و جدال می کند، بردبار، شکیبا و خوش اخلاق است. آرامشی که از اخلاق خوب به انسان دست می دهد نیز به نوعی کسب معنویت است.
8- ارتباط با دعاها مخصوصا مناجات خمسه عشر( مناجات پانزده گانه): این دعاها سرشار از معرفت است و اگر انسان معرفتش بالا رفت به آرامش و معنویت می رسد.
مناجات خمسة عشر( مناجات پانزده گانه) از امام سجاد علیه السلام و در مفاتیح الجنان موجود است. این مناجات شامل:« مناجات توبه کنندگان، مناجات شِکوه داران، مناجات ترسناکان، مناجات امیدواران، مناجات مشتاقان حق، مناجات شکر گزاران، مناجات اهل طاعت خدا، مناجات اهل ارادت و اشتیاق، مناجات محبان خداوند، مناجات اهل توسل به خداوند، مناجات نیازمندان به درگاه خدا، مناجات عارفان، مناجات اهل ذکر، مناجات چنگ زنندگان به ریسمان الهی، مناجات اهل زهد». همان طور که ملاحظه می کنید به فراخور حال هر انسانی مناجاتی با پروردگار عالمیان وجود دارد. حتما در زمان هایی که حس معنوی دارید با این مناجات مأنوس باشید.
9- دفترچه یادداشتی بردارید و نام هر شهید را در یک صفحه آن بنویسید. سعی کنید از شهدایی باشند که معروف نیستند( نام هر شهیدی که هر کجا می بینید، شهیدی که فقط کوچه ای به نام اوست یا ...). حتی می توانید چند صفحه به شهدای گمنام شهرکتان اختصاص دهید. در طول روز با آن شهید ارتباط برقرار کرده با او صحبت کنید و از او در رسیدن به اهداف معنوی و مادیتان یاری بخواهید. شهدا به گفته خداوند در قرآن کریم، زنده اند بنابراین کاملا صدای شما را می شنوند و به یاریتان خواهند شتافت.
----------------------------
خلاصه:
1- بار دیگر با تمام وجود به وحدانیت خدا شهادت دهیم.
2- خدا را محور تمام کارهای خود قرار داده و سعی کنیم در هر کاری به خدا توجه داشته باشیم.
3- با اماکن مذهبی، مسجد و جاهایی که غفلت را از ما دور می کنند مانند قبرستان ها ارتباط داشته باشیم.
4- دوست و همراه خوبی برای خود پیدا کنیم.
5- انجام واجبات و ترک محرمات را به عنوان مهم ترین وظیفه انسان مد نظر داشته باشیم.
6- شیطان و نفس را دست کم نگیریم.
7- به هیچ عنوان از رحمت الهی ناامید نشویم.
8- از خدا بخواهیم مبدأ میل ما را تغییر دهد.
9- به زمان کوتاه دنیا توجه داشته باشیم.
10-توجه به اهل بیت مخصوصا امام زمان علیه السلام
11-برنامه ریزی مناسب و ...
مطالعه بیشتر:
1- به کجا و چگونه، محمد عالم زاده نوری، انتشارات مؤسسه امام خمینی(ره)
2- کتاب غم عشق (نخستین گامهای سیر وسلوک)، نشر طوبای محبت.
3- گناهان کبیره، شهید دستغیب
4- توحید مفضل، امام صادق علیه السلام
5- کتاب های پرسش و پاسخ نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری
ارجاعات:
1- متعلقات ایمان در این آیه آمده: و لکنَّ البرَّ من آمن بالله و الیوم الاخر و الملائکه والکتاب و النبیین) بقره /177 (
2- یا داود ! لو یعلم المدبرون عنی کیف انتظاری لهم، ورفقی بهم، وشوقی إلى ترک معاصیهم، لماتوا شوقا إلی وتقطعت أوصالهم من محبتی. (المحجه البیضاء، ج 8، ص 62، به نقل از میزان الحکمه)
3- ر.ک غررالحکم،5765
4- ر.ک غررالحکم،5762
5- منتخب میزان الحکمة،بحث غفلت
6- منتخب میزان الحکمة،بحث غفلت
7- التفسیر المعین، ص 220
8- ان للقلوب اقبالا و ادبارا، فاذا اقبلت فاحملوها علی النوافل، و اذا ادبرت فاقتصروا بها علی الفرایض. (نهج البلاغه، حکمت 312 )
9- النفس کالطفل ان تهمله شب علی حب الرضاع و ان تفطمه ینفطم.
10-بقره، 189
11-تفسیر نورالثقلین، ذیل آیه 189 بقره
لیست کل یادداشت های این وبلاگ
لینک دوستان
لوگوی دوستان
پیوندهای مفید
فهرست موضوعی یادداشت ها
موضوعات ساختاری وبلاگ
مشترک شوید